تمرینات قدرتی کاربردی امروزه یک واژه کلیدی رایج در دنیای ورزشی است. برخی معتقدند که ورزشکاران حرفه ای با انجام فعالیت های انفجاری و بالستیک، تمرینات قدرتی کاربردی را دنبال می کنند. با این وجود، اغلب اوقات این برنامههای تمرینی از قابلیت های فیزیولوژیکی یک ورزشکار عادی بالاتر می رود و در نهایت، احتمال بروز آسیب را بالاتر میبرد.
بسیاری نیز براین باورند که تحمل آسیب به دلیل تمرینات نامناسب به هیچ عنوان کاربردی نیست. از بسیاری لحاظ، تمرینات قدرتی کاربردی را باید یک زنجیره حرکتی دانست. بعنوان یک انسان، ما فعالیتهای حرکتی گستردهای از قبیل پیادهروی، دویدن، پریدن، کشیدن، هل دادن، خم شدن، چرخیدن، ایستادن، بالا رفتن و … انجام میدهیم. تمام این فعالیت ها مستلزم حرکات نرم، و ریتمیک حول محورهای ساژیتال، فرونتال و عرضی است.
تمرین یا بهبود قدرت کاربردی تنها مستلزم افزایش توان قدرت عضله یا گروهی از عضلات نیست. بلکه، مستلزم تمرین برای تقویت هماهنگی بین سیستمهای عصبی و عضله نیز هست.
تمرینات قدرتی کاربردی مستلزم تمرینات مقاومتی است. به گونهای که افزایش قدرت مستقیماً باعث تقویت عملکرد حرکات شود و بدین وسیله، فعالیت های روزمره فرد با آسانی بیشتری صورت گیرد. به عبارت سادهتر، هدف اصلی تمرینات کاربردی، استفاده از قدرت افزایش یافته بدست آمده در یک حرکت برای تقویت عملکرد حرکتی دیگر از طریق تأثیر بر تمام سیستم عصبی – عضلانی است.
در تمرینات کاربردی، کار بر روی عضلات درگیر در یک حرکت، به اندازه تمرین آن حرکت حائز اهمیت است. مغز، که حرکات عضلانی را کنترل میکند، به کلیت حرکت فکر میکند، و نه حرکات انفرادی عضلات.
ورزشهایی که مفاصل و عضلات را از هم جدا میکند، روی عضلات تمرکز دارند و نه کلیت حرکت؛ که در نهایت به پیشرفت کاربردی کمتر منتهی میشود. برای مثال، حرکت اسکوات ، تاثیر بیشتری برای تقویت توان فرد برای بلند شدن از یک کاناپه، در مقایسه با حرکات تقویت زانو، همراه دارد.